میکروسکوپ
دید کلی
انسان از ابتدای تاریخ ، روشهای بزرگ نشان دادن اشیا را برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره آنها مورد بررسی قرار داد، اما در این راه پیشرفت زیادی نداشت. تا اینکه بعضی از شیشه های دوربین را کشف کرد و به مدد آنها توانست اشیا کوچک را بزرگ کند و به مطالعه آنها بپردازد. متجاوز از دو هزار سال قبل رومیها دریافتند که شیشه مدور می تواند اشعه خورشید را در یک نقطه متمرکز سازد. اما تا سال 1500 میلادی ، که مردم از قدرت بزرگنمایی دوربین آگاه شدند و آن را برای مطالعه گیاهان و حیوانات بکار بردند، از این پدیده استفاده نشد.
مخترعین اولیه
در اوایل قرن هفدهم ، چندین نفر از دانشمندان میکروسکوپهای سادهای ساختند. اما این میکروسکوپ ها دقیق نبودند و از لحاظ اندازه ، شکل مطلوبی نداشتند. در این ایام سه تن به نامهای «آنتون فن» ، «لیونهاک» و «هابر جانسن» سازنده عینک در استفاده از میکروسکوپ پیشقدم شدند.
لیونهاک یکی از اولین مخترعینی بود که مشاهدات خود را در زیر میکروسکوپ ثبت کرد و یادداشتهای دقیقی تهیه نمود. او حیوانات ریز و کوچک استخر را برای مطالعه زیر میکروسکوپ قرار می داد. در موزه میلدبرگ در هلند یکی از میکروسکوپ های اولیه نگاهداری می شود که احتمالا بوسیله این دانشمندان ساخته شده است.
ساختمان و معایب میکروسکوپ های اولیه
· میکروسکوپ های اولیه از لحاظ ساختمان کاملا ساده بودند و از دو عدسی و دو لوله متحرک تشکیل می شدند. برای درشت کردن شی و تنظیم میکروسکوپ ساده ، لوله ها را به داخل و خارج حرکت می دادند و فقط اشیا غیر شفاف می توانست در این میکروسکوپ ها آزمایش شود.
· در اواخر سال 1600 یک صنعتگر ایتالیایی به نام «کام پانی» ، میکروسکوپی برای مشاهده نمونه های شفاف ساخت. تصویر میکروسکوپ های اولیه واضح نبود ، استفاده از روغن چراغ برای روشن نمودن و نشان دادن نمونه های آزمایش نیز وضع را بدتر می کرد.
· در انگلستان «رابرت هوک» ، دانشمند معروف کوشش کرد عدسیهای بهتری بسازد. اما محصول کار او ناامید کننده بود. در این زمان مشاهدات ریز میکروسکوپ از لحاظ علمی حائز اهمیت گردید. زیرا عامل بیماری به قدری ریز است که با چشم غیر مسلح نمی توان آن را دید.
سیر تحولی میکروسکوپ
در سال 1700 ، «جان مارشال» و دیگر سازندگان میکروسکوپ ، پیشرفت زیادی را در طرح های مکانیکی بوجود آوردند، اما در فرمهای عدسی پیشرفت کمی حاصل شد. به هر حال در سال 1800، دستگاههای چشمی تا حد زیادی پیشرفت یافتند. در این حال بالاترین مقام در علم میکروسکوپی حادث گردید. سازندگان عدسی ها قبل از سال 1800 نمی توانستند لنزهایی بسازند که نور را منکسر کنند و رنگها را تجزیه نمایند. این پدیده معروف به انحراف کروماتیک گردید. در این دستگاه همیشه رنگ و تصویر ، تار نشان داده می شد و اگر یک رنگ در کانون بود ، رنگهای دیگر وجود نداشتند.
یک حقوقدان انگلیسی به نام «چستر مور» ، عدسیهای کاملی در اوایل قرن نوزدهم تولید نمود، ولی تا سال 1830، که عدسی های کامل و بهتر میکروسکوپی معروف به لنزهای کروماتیک ساخته شدند ، از این عدسی استفاده نگردید. نقص دیگر این عدسیها ، انحراف دورانی بود که تصویر را تار می ساخت. در سال 1886 «ارنست آبه» ، به کمک «کارل زیز» در آلمان ، عدسی هایی به نام ایوکروماتیک ساختند که این نقص را مرتفع می کرد. لذا از اوایل سال ،1800 میکروسکوپ به صورت دستگاههای ریزبین امروزی درآمد، اما می بایست تغییراتی در این دستگاه بوجود آید تا شی مورد آزمایش به وضوح دیده شود.
پیشرفتهای میکروسکوپ
· در سال 1893 «آگوست کوهلر» ، دستگاه نورافکن را اختراع کرد که امروزه هنوز از آن استفاده می شود. در سال 1900 میکروسکوپ اساسا کمی تغییر کرد. لوله های میکروسکوپ را با پیچ کردن دستگاه ، برای اندازه بزرگنمایی شی تنظیم کردند.
· پیشرفت مهم دیگری که در میکروسکوپ حاصل گردید، این بود که توانستند آن را روی پایه ای نصب کنند تا کاملا بتوانند صفحه زیر آن را با شی بزرگ شده ببینند. مزیت این دستگاه در آن است که می توان صفحه دید را به طور مداوم در حالت افقی دید.
· در سال 1935 «فریتز زرینگ» ، میکروسکوپی ساخت که می توانست نمونه تاریک و نامشخص شی مورد آزمایش را با آن مشاهده کند.
· آخرین پیشرفت میکروسکوپ مربوط است به تهیه دستگاه تنویر و جعبه میکروسکوپ که می توان آن را کنترل نموده و محفوظ داشت و از آن به خوبی استفاده نمود.
موارد استفاده از میکروسکوپ
· با پیشرفت علم ، استفاده از میکروسکوپ هم بیشتر شد. امروزه در بیمارستانها ، کارخانجات ، سازمانهای تحقیقی ، آموزش و پرورش ، دانشگاهها و آزمایشگاهها از میکروسکوپ استفاده می شود.
· آسیب شناسان از میکروسکوپ به منظور کمک به تشخیص برای درمان بیماریها استفاده می کنند. حتی جراح از میکروسکوپ ویژه ای برای اعمال ظریف جراحی (جراحی گوش و چشم و ...) استفاده می کند.
· از میکروسکوپ در آزمایشگاهها درباره موضوعات گوناگون از گیاه شناسی گرفته تا فلز شناسی برای مطالعه استفاده می گردد. در امور صنعتی و هنری و الکترونیک ، میکروسکوپ را به کار می گیرند.
· در آموزش و پرورش و دانشگاهها استفاده از میکروسکوپ ضروری است و پیشرفت مداوم در علم و تکنولوژی ما را در سایت اکیپ گروه میدوس دنبال می کنید برچسب : نویسنده : گروه میدوس midos بازدید : 110
شما مي توانيد با نشان دادن يك بطري كه دهانه آن نسبتاً تنگ است
ابتدا از دوستان خود بپرسيد كه آيا به نظر شما مي شود بدون شكستن
اين تخم مرغ آنرا درون بطري جا داد؟
اجازه دهيد دوستانتان پاسخهاي خود را بدهند كه در نوع خود جالب توجه
است. سپس به شكل زير عمل نماييد:
وسايل لازم:
تخم مرغ ۱ عدد
بطري شيشه اي با دهانه نسبتاً تنگ
سركه
وازلين
پنبه و الكل.
شما براي شگفت زده كردن دوستانتان بايستي يك تخم مرغ را
حداقل ۶ ساعت قبل درون سركه قرار داده باشيد. اينكار را طوري
انجام دهيد كه سركه تمام سطح تخم مرغ را بپوشاند. توجه داشته
باشيد كه تخم مرغ تازه نه در سركه و نه در آب شناور نمي شود
و بطور كامل غرق خواهد شد.
پوسته تخم مرغ با سركه واكنش داده و تبديل به يك لايه لاستيكي
شكل و انعطاف پذير مي گردد. وقتي كه پوسته تخم مرغ كاملاً انعطاف
پذير گرديد، دهانه بطري را با وازلين چرب نموده سپس مقداري پنبه را
به الكل آغشته با احتياط آتش زده و درون بطري بيندازيد.
حال اگر تخم مرغ انعطاف پذيرتان را بر دهانه بطري قرار دهيد، طي يك
واكنش ناگهاني به درون بطري مكيده مي شود و دوستانتان را شگفت
زده خواهد نمود. دقت كنيد اگر دهانه بطري خيلي تنگ باشد آزمايش
با شكست مواجه خواهد شد.
چنانچه تمايل به نگهداري اين تخم مرغ داريد، بايد مقداري الكل در
بطري بريزيد تا سطح تخم مرغ را كاملاً بپوشاند. در غير اينصورت تخم
مرغ به سرعت فاسد خواهد شد
برچسب : نویسنده : گروه میدوس midos بازدید : 289
سلام بچه ها ما رو که می شناسید ما تو اکیپمون در رابطه با همه چیز مطلب می زاریم اگه ازمون درخواست کنید آزمون آنلاین می زارم اگه بخواهید جواب ریا ضی ها،نمونه سوال و.......... رو براتون می زاریم .
یا تو مدرسه بهمون بگین یا در قسمت نظر دهی
اکیپ گروه میدوس...برچسب : خوش آمدید,اکیپ میدوس, نویسنده : گروه میدوس midos بازدید : 281
زندگینامه ارسطو
ارسطو فیلسوف یونانی
ارسطو در سال 384 پیش از میلاد در شهر استاگیرا واقع در مقدونیه كه در 300 كیلومتری شمال آتن قرار دارد، به دنیا آمد. پدر او دوست و پزشك پادشاه مقدونیه، جد اسكندر مقدونی بود. ارسطو در جوانی برای تحصیل در آكادمی افلاطون، راهی آتن شد و توسط او، عقل مجسم (Nous) آكادمی نام گرفت. وی پس از مرگ افلاطون، آكادمی را ترك نموده، به آسیای صغیر رفت و در آنجا با دختر یك خانواده ثروتمند و پر نفوذ ازدواج كرد. بعد از مدت نه چندان طولانی، فیلیپ پادشاه مقدونیه، ارسطو را برای آموزش فرزندش اسكندر به دربار خود دعوت نمود. زمانی كه اسكندر 13 ساله بود، ارسطو شروع به تربیت وی كرد و حدود 12 سال به این كار مشغول بود، پس از آن به آتن رفت و مدرسه خود را با نام «لوكیون» بنا نهاد. برخلاف آكادمی افلاطون كه در آن بیشترین تاكید بر ریاضیات، سیاست و فلسفه نظری بود، در لوكیون به پژوهش هایی در مورد زیست شناسی، روان شناسی، اخلاق، هنر و شعر نیز پرداخته می شد. شواهد نشان می دهد كه در این مقطع زمانی، ارسطو از حمایت های همه جانبه و فراوان اسكندر برخوردار بوده است؛ به طوری كه با كمك های او موفق به تاسیس اولین باغ وحش تاریخ شد.
با مرگ اسكندر در سال 323 پ. م، آتنی ها برعلیه حكومت مقدونی شورش كردند. ارسطو نیز از اثرات این شورش در امان نماند. در این زمان، یكی از روحانیون آتن برعلیه ارسطو شكایت كرد كه او منكر تاثیر صدقه و قربانی است. بدین ترتیب، ارسطو مجبور به فرار از آتن گردید تا مانع جنایت دوم آتنیان برضد فلسفه شود و یك سال بعد از این واقعه، در سن 63 سالگی درگذشت.
بیشتر آثار به جا مانده از ارسطو، كتب مدون گردآوری شده توسط خود او نیست؛ بلكه جزوات درسی است كه شاگردانش تهیه كرده اند. سبك نوشتن او برخلاف افلاطون، فاقد آراستگی های ادبی است. آثار ارسطو تمام علوم یونان باستان به غیر از ریاضیات را شامل می شود. وی برخی از شاخه های علوم را، تقریباً برای اولین بار در تاریخ بشر، به شكلی جدی و مدون مورد توجه و بررسی قرار داده است.
با دقت در تمام فعالیتهای ارسطو، اشتیاق عجیب وی به مشاهده گری دنیا و تفسیر آن مشاهدات آشكار می گردد. ارسطو بر خلاف استادش، تلاشی در به پرواز درآوردن پرنده ذهن نمی كرد و ترجیح می داد با نوعی واقع گرایی، خوب ببیند و سپس مشاهداتش را با وضع قوانین دقیقی مورد بررسی قرار دهد. او با جرأت تمام، این گونه مشاهدات و تفسیر آن بر اساس قوانین مشخص را به تمام شاخه های علم تعمیم می داد. از این رو، هنگام مطالعه ارسطو با نجوم ارسطو، زیست شناسی ارسطو، روانشناسی ارسطو، سیاست ارسطو و..... مواجه می شویم. اگرچه تا به امروز اكثر نظریات ارسطو در علوم طبیعی، از جمله مركزیت كره زمین، تفاوتهای فیزیولوژیك زن و مرد یا رد نظریه اتمی دموكریتوس و سقوط اجسام به زمین با سرعتهای متفاوت بر اساس وزن و برخی نظریات دیگر رد شده ، اما تقسیم بندی علوم ارسطو و حتی بعضی از نوشته های او در زمینه علوم طبیعی تا هزاران سال در تاریخ بشری تاثیر به جا گذاشته است. همین موضوع باعث شده تا این ادعا مطرح شود كه نظریات ارسطو پیشرفت علوم را هزار سالی به عقب انداخته است.
مهمترین مبحثی كه هنگام مطالعه ارسطو با آن مواجه می شویم، نه فقط مشاهدات او، بلكه شیوه تفسیر و استنتاجی است كه او برای این مشاهدات و در مجموع ، برای تفكر وضع كرده است. در واقع، در میان مطالب مطروحه از سوی ارسطو، مطلبی كه كمتر از همه مورد دستبرد زمان واقع شده، همان منطق ارسطو است. مهمترین اثر ارسطو در منطق، ارغنون (Organon) است كه شامل پنج بخش مقولات (Categories)، تعبیرات (On Interpretation)، تحلیل (Analytics)- كه خود شامل دو بخش است- می باشد.
ارسطو تمام علوم را در دایره فلسفه می داند. او دانش بشری را به سه بخش عمده فلسفه نظری، فلسفه عملی و فلسفه ادبی تقسیم می كند. فلسفه ادبی شامل مواردی همچون شعر، ادبیات، سخنرانی و چیزهایی نظیر این است. فلسفه عملی هم دربرگیرنده مواردی نظیر اخلاق، سیاست و اقتصاد می باشد. او فلسفه نظری را نیز به سه بخش عمده تقسیم می كند : 1- علوم طبیعی نظیر فیزیك و زیست شناسی 2- ریاضیات 3 - فلسفه، متافیزیك و خداشناسی .
همانطور كه گفته شد، مشهورترین كارهای ارسطو در علوم طبیعی ، اشتباهات علمی اوست. قسمت دوم فلسفه نظری او ریاضیات است كه به علت عدم علاقه، چندان وارد موضوع نمی شود. قسمت سوم فلسفه نظری ارسطو كه بیشتر موضوع مورد بحث ماست، فلسفه متافیزیك اوست .
ارسطو در این مبحث معرفت شناسی با استادش افلاطون موافق است كه آگاهی و علم بر كلیات تعلق می گیرد و نه بر عالم محسوسات كه همان عالم جزییات است. افلاطون عقیده داشت كه این كلیات یا به عبارت دیگر مثالها هستند كه تشكیل عالم واقعی را می دهند و محسوسات ما غیر واقعی و در واقع پرتوی از عالم مثال هستند. اختلاف ارسطو با افلاطون از همین جا شروع می شود. ارسطو بر خلاف استاد معتقد است كه این كلیات و مثالها فقط ذهنی هستند و وجود خارجی ندارند. به عبارت دیگر، بر خلاف افلاطون كه دیدی آبژكتیو دارد، ارسطو از نگرشی سابژكتیو نسبت به این موضوع برخوردار است. شاید بتوان این اختلاف را به خلق و خوی این دو متفكر نسبت داد. ارسطو فاقد شور و هیجان افلاطون در خیال پردازی و پرواز ذهن است، اما در عوض مشاهده گری حرفه ای است كه بیشترین بهره را از حواس خود می برد.
ارسطو با مشاهده یك شیء در جهان، دو تفسیر از آن ارایه می دهد : یكی تفسیری كه به حالت بالقوه اش مربوط می شود و دیگری كه به حالت بالفعل آن مرتبط است. برای مثال، از نظر او، یك دانه بالقوه یك گیاه كامل است. زمانی كه این قوه به فعلیت درآمد، به گونه ای بالفعل تبدیل به یك گیاه می شود. یا اینكه، خاك بالقوه می تواند كوزه باشد و با تبدیل شدن به كوزه، این قوه به فعلیت در می آید.
به نظر ارسطو، برای دگرگونی هایی كه در اطراف ما رخ می دهد، چهار علت اولیه وجود دارد : 1- علت مادی (Material Cause) 2- علت صوری (Formal Cause) 3- علت سومی كه ذكر می كند، علت فاعلی یا محركه (Efficient Cause) است، كه این امر اسباب تغییر را فراهم می آورد، مانند نقش نجار در تبدیل چوب به صندلی . 4- آخرین دلیل بروز تغییرات، علت غایی (Final Cause) است.
ارسطو نیز مانند افلاطون، ولی به گونه ای دیگر، وجود را دارای سلسه مراتب می داند و باز مانند او در سلسله مراتبش دچار نوعی كمال گرایی به شیوه ای متفاوت از افلاطون می شود. برای مثال، او به سلسه مراتبی از جماد - نبات - حیوان - انسان معتقد است كه در هر مرحله از این سلسله مراتب، وجود كمال می یابد و به درجه بالاتری صعود می كند.
به عقیده ارسطو، وجه تمایز و برتری انسان نسبت به حیوان، عقل اوست؛ پس عقلانیت یكی از بالاترین درجات كمال است. در رده بندی ارسطو، عقل مجرد و صرف - كه كاملاً در حالت صورت و فعل است، نه به شكل ماده و هیولی- در رأس قرار دارد.
خدای ارسطو هم خالق جهان نیست، بلكه محرك اولیه جهان است. زیرا ارسطو مانند بسیاری از یونانیان باستان به وجود جهانی ازلی و ابدی معتقد است. او در این باره می گوید : « این خدا، خدایی نیست كه جهان را مستقیماً و به وسیله نیروهای خاصی بچرخاند، خدا جهان را به شیوه ای می گرداند كه معشوقی عاشقش را».
پس خدای ارسطو شخصاً هیچ گونه دخالتی در امور دنیای ما نمی كند و نظاره گری صرف (مانند خود ارسطو!!!) می باشد. تنها منظره ای كه می بیند، فقط خود اوست، زیرا نظاره بر این جهان ناقص، موجب نقص او هم می شود؛ در حالیكه كه او كمال مطلق است.
در فلسفه اخلاق ارسطو كه متاثر از فلسفه نظری اوست، خیر و سعادت هر موجود در غایتی است كه برای او معین شده است. از آن جایی كه كمال انسان در عقلانیت مشخص شده، پس خوشبختی و سعادت انسان در زندگی مبتنی بر عقلانیت است. به عقیده ارسطو، عقلانیت چنین حكم می كند كه فضیلت اخلاقی در امری باشد كه حد وسط و تعادل در آن رعایت شده باشد. از این رو، ارسطو به انتخاب شجاعت میان تهور و ترس و نیز اقتصاد میان بخل و اسراف و...... توصیه می كند.
ارسطو در سیاست نیز راه وسط را دنبال می كند و از سویی به مخالفت با دموكراسی بر می خیزد. دموكراسی بر این اصل استوار است كه همه مردم با هم برابرند، در حالیكه به اعتقاد او اصلاً اینطور نیست و در این نوع حكومت، ارباب بر برده، مرد بر زن، اشراف بر عامه مردم و ... برتری دارد. در ضمن، چون در دموكراسی حكومت به دست عامه می افتد و عامه مردم را می توان به راحتی فریب داد، پس امكان سقوط و اضمحلال این نوع حكومت زیاد است. در نظر ارسطو، با اینكه حكومت آریستوكراسی (اشرافی) در كل نسبت به دموكراسی ارجحیت دارد؛ اما دارای معایب خاص خود نیز می باشد. زیرا معمولاً منجر به استبداد یا حكومت پول و ثروت بر مردم می شود. پیشنهاد ارسطو، تركیبی از این دو نوع حكومت یا در واقع حد واسطی میان آنهاست؛ بدین شكل كه مثلاً گروهی از مردمان برتر(احتمالا گروهی از اشراف)، با هم به اداره كشور بپردازند.
برچسب : زندگی نامه ی ارسطو, نویسنده : گروه میدوس midos بازدید : 243
ارشمیدس دانشمند و ریاضیدان یونانی در سال 212 قبل از میلاد در شهر سیراکوز یونان چشم به جهان گشود و در جوانی برای آموختن دانش به اسکندریه رفت بیشتر دوران زندگیش را در زادگاهش گذرانید و با فرمانروای این شهر دوستی نزدیک داشت.
در اینجا سخن از معروفترین استحمامی است که یک انسان در تاریخ بشریت انجام داده است در داستانها چنین آمده است که بیش از 2000 سال پیش در شهر سیراکوز پایتخت ایالت یونانی سیسیل آن زمان ارشمیدس مکانیکدان و ریاضیدان و مشاور دربار پادشاه یمرون یکی از معروفترین کشفهای خود را در خزینه حمام انجام داد روزی که او در حمامی عمومی به داخل خزینه پا نهاد و در آن نشست و حین این کار بالا آمدن آب خزینه را مشاهده کرده ناگهان فکری به مغزش خطور کرد او بلافاصله لنگی را به دور خود پیچید و با این شکل و شمایل به سمت خانه روان شد و مرتب فریاد می زد یافتم یافتم، او چه چیزی را یافته بود؟ پادشاه به او ماموریت داده بود راز جواهر ساز خیانتکار در بار را کشف و او را رسوا کند شاه هیرون بر کار جواهر ساز شک کرده بود و چنین می پنداشت که او بخشی از طلایی را که برای ساختن تاج شاهی به وی داده بود برای خود برداشته و باقی آن را با فلز ))نقره[ که بسیار ارزانتر بود مخلوط کرده و تاج را ساخته است هر چند ارشمیدس می دانست که فلزات گوناگون وزن مخصوص متفاوت دارند ولی او تا آن لحظه این طور فکر می کرد که مجبور است تاج شاهی را ذوب کندآنرا به صورت شمش طلا قالب ریزی کند تا بتواند وزن آن را با شمش طلای نابی به همان اندازه مقایسه کند اما در این روش تاج شاهی از بین می رفت پس او مجبور بود راه دیگری برای این کار بیابد در آن روز که در خزینه حمام نشسته بود دید که آب خزینه بالاتر آمد و بلافاصله تشخیص داد که بدن او میزان معینی از آب را در خزینه حمام پس زده و جا به جا کرده است.
او با عجله و سراسیمه به خانه بازگشت و شروع به آزمایش عملی این یافته کرد او چنین اندیشید که اجسام هم اندازه، مقار آب یکسانی را جا به جا می کنند ولی اگر از نظر وزنی به موضوع نگاه کنیم یک شمش نیم کیلویی طلا کوچکتر از یک شمش نقره به همان وزن است«طلا تقریباٌ دو برابر نقره وزن دارد) بنابراین باید مقدار کمتری آب را جا به جا کند این فرضیه ارشمیدس بود و آزمایشهای او این فرضیه را اثبات کرد او برای این کار نیاز به یک ظرف آب و سه وزنه با وزنهای مساوی داشت که این سه وزنه عبارت بودند از تاج شاهی هم وزن آن طلای ناب و دوباره هم وزن آن نقره ناب او در آزمایش خود تشخیص داد که تاج شاهی میزان بیشتری آب را نسبت به شمش طلای هم وزنش پس می راند ولی این میزان آب کمتر از میزان آبی است که شمش نقره هم وزن آن را جا به جا می کند به این ترتیب ثابت شد که تاج شاهی از طلای ناب و خالص ساخته نشده بلکه جواهر ساز متقلب و خیانتکار آن را از مخلوطی از طلا و نقره ساخته است و به این ترتیب ارشمیدس یکی از چشمگیرترین رازهای طبیعت را کشف کرد آن هم اینکه می توان وزن اجسام سخت را با کمک مقدار آبی که جا به جا می کنند اندازه گیری کرد این قانون«وزن مخصوص) را که امروزه به آن چگالی می گویند اصل ارشمیدس می نامند. حتی امروز هم هنوز پس از 23 قرن بسیاری از دانشمندان در محاسبات خود متکی به این اصل هستند.
به هر حال ارشمیدس در رشته ریاضیات از ظرفیتهای هوشی بسیار والا و چشمگیری برخوردار بود او منجنیقهای شگفت آوری برای دفاع از سرزمینهای خود اختراع کرد که بسیار سودمند افتاد او توانست سطح و حجم جسمهایی مانند کره، استوانه و مخروط را حساب کند و روش نوینی برای اندازه گیری در دانش ریاضی پدید آورد همچنین بدست آوردن عدد نیز از کارهای گرانقدر وی است او کتابهایی در باره خصوصیات و روشهای اندازه گیری اشکال و احجام هندسی از قبیل مخروط منحنی حلزونی و خط مارپیچ، سهمی، سطح کره «ماده غذایی» و استوانه می دانست علاوه بر آن او قوانینی در باره سطح شیب دار، پیچ اهرم و مرکز ثقل کشف کرد.
ارشمیدس در مورد خودش گفته ای دارد که با وجود گذشت قرنها جاودان مانده و آن این است «نقطه اتکایی به من بدهید، من زمین را از جا بلند خواهم کرد» عین همین اظهار به صورت دیگری در متون ادبی زبان یونانی از قول ارشمیدس نقل شده است اما مفهوم در هر دو صورت یکی است. ارشمیدس هم چون عقاب گوشه گیری و منزوی بود در جوانی به مصر مسافرت کرد و مدتی در شهر اسکندریه به تحصیل پرداخت و در این شهر دو دوست قدیمی یافت یکی کونون(این شخص ریاضیدان قابلی بود که ارشمیدس چه از لحاظ فکری و چه از نظر شخصی برای وی احترام بسیار داشت) و دیگری اراتوستن که گر چه ریاضیدان لایقی بود اما مردی سطحی به شمار می رفت که برای خویش احترام خارق العاده ای قائل بود.
ارشمیدس با کونون ارتباط و مکاتبه دائمی داشت و قسمت مهم و زیبایی از آثار خویش را در این نامه ها با او در میان گذاشت و بعدها که کونون درگذشت ارشمیدس با دوسته که از شارگردان کونون مکاتبه می کرد.
یکی از روشهای نوین ارشمیدس در ریاضیات به دست آوردن عدد بود وی برای محاسبه عدد پی، یعنی نسبت محیط دایره به قطر آن روشی به دست داد و ثابت کرد که عدد محصور مابین 7/1 3 و 71/10 3 است گذشته از آن روشهای مختلف برای تعیین جذر تقریبی اعداد به دست داد و از مطالعه آنها معلوم می شود که وی قبل از ریاضی دانان هندی با کسر های متصل یا مداوم متناوب آشنایی داشته است.
در حساب روش غیر عملی و چند عملی یونانیان را که برای نمایش اعداد از علائم متفاوت استفاده می کردند، به کنار گذاشت و پیش خود دستگاه شمارشی اختراع کرد که به کمک آن ممکن بود هر عدد بزرگی را بنویسیم و بخوانیم.
دانش تعادل مایعات بوسیله ارشمیدس کشف شد و وی توانست قوانین آنرا برای تعیین وضع ))تعادل اجسام غوطه ور به کار برد.
همچنین برای اولین بار برخی از اصول ««مکانیک را به وضوح و دقت بیان کرد و قوانین اهرم را کشف کرد.
در سال 1906 ج.ل. هایبرگ مورخ دانشمند و متخصص تاریخ ریاضیات یونانی در شهر قسطنطنیه موفق به کشف مدرک با ارزشی شد. این مدرک کتابی است به نام قضایای مکانیک و روش آنها که ارشمیدس برای دوست خود اراتوستن فرستاده بود. موضوع این کتاب مقایسه حجم یا سطح نامعلوم شکلی با احجام و سطوح معلوم اشکال دیگر است که بوسیله آن ارشمیدس موفق به تعیین نتیج مطلوب می شد. این روش یکی از عناوین افتخار ارشمیدس است که ما را مجاز می دارد که وی را به مفهوم صاحب فکر جدید و امروزی بدانیم، زیرا وی همه چیز و هر چیزی را که استفاده از آن به نحوی ممکن بود به کار می برد تا بتواند به مسائلی که ذهن او را مشغول می داشتند حمله ور گردد دومین نکته ای که ما را مجاز می دارد که عنوان متجدد به ارشمیدس بدهیم روشهای محاسبه اوست. وی دو هزار سال قبل از اسحاق نیوتن و لایب نیتس موفق به اختراع حساب انتگرال شد و حتی در حل یکی از مسائل خویش نکته ای را به کار برد که می توان او را از پیش قدمان فکر ایجاد حساب دیفرانسیل دانست.
زندگی ارشمیدس با آرامش کامل می گذشت همچون زندگی هر ریاضیدان دیگری که تامین کامل داشته باشد و بتواند همه ممکنات هوش و نبوغ خود را به مرحله اجرا درآورد زمانی که رومیان در سال 212 قبل از میلاد شهر سیراکوز را به تصرف خود درآوردند سردار رومی مارسلوس دستور داد که هیچ یک از سپاهیانش حق اذیت و آزار و توهین و ضرب و جرح این دانشمند ومتفکر مشهور و بزرگ را ندارند با این وجود ارشمیدس قربانی غلبه رومیان بر شهر سیراکوز شد او به وسیله یک سرباز مست رومی به قتل رسید و این در حالی بود که در میدان بازار شهر در حال اندیشیدن به یک مسئله ریاضی بود، می گویند آخرین کلمات او این بود: دایره های مرا خراب نکن. به این ترتیب بود که زندگی ارشمیدس بزرگترین دانشمند تمام دوران ها خاتمه پذیرفت این ریاضیدان بی دفاع 75 ساله در 278 قبل از میلاد به جهان دیگر رفت.
برچسب : زندگی نامه ی ارش میدوس, نویسنده : گروه میدوس midos بازدید : 643
گالیلئو گالیله | |
---|---|
متولد | ۱۵ فوریه ۱۵۶۴ پیزا، فلورانس |
مرگ | ۸ ژانویه ۱۶۴۲ آرچتری، توسکانی |
ملیت | ایتالیایی |
رشته فعالیت | ستاره شناسی، فیزیک و ریاضی |
دلیل شهرت | نظریه مرکزیت نداشتن زمین در جهان |
گالیلئو گالیله (به ایتالیایی: Galileo Galilei) (۱۵ فوریهٔ ۱۵۶۴ - ۸ ژانویهٔ ۱۶۴۲) دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیائی در سدههای ۱۶ و ۱۷ میلادی بود. گالیله در فیزیک، نجوم، ریاضیات و فلسفه علم تبحر داشت و یکی از پایهگذاران تحول علمی و گذار به دوران دانش نوین بود.[۱]
بخشی از شهرت وی به دلیل تأیید نظریه کوپرنیک مبنی بر مرکزیت نداشتن زمین در جهان است که منجر به محاکمه وی در دادگاه تفتیش عقاید شد. گالیله با تلسکوپی که خود ساخته بود به رصد آسمانها پرداخت و توانست جزئیات سطح ماه را مشاهده کند.
محتویات[نهفتن]
|